مدح و مناجات با امام سجاد علیه السلام
مائـیم مست جـام تو یا زین العابدین خـانـه خـراب نام تو یا زین العابدین هستـیـم مـرغ بام تو یا زین العابدین مست علی الدوام تو یا زین العابدین پس میدهـم سـلام تو یا زین العـابدین دردم همینکه با تو دوا میشود بس است ذکرم همینکه نام شما میشود بس است لطف تو دستگیر گدا میشود بس است وقتی که مستجاب دعا میشود بس است با رحـمـت مـدام تو یا زیـن الـعـابـدین با خاک تیره جز تو چه کس کرد زرگری؟ آب دهان کیست چـنین کـیـمیا گری آوردهام بــرات اگـــر دیـــدۀ تـــری فهمیدهام شکسته دلی خوب میخری به به؛ به این مـرام تو یا زین العـابدین نزدیک شمس مثل عـطارد شدیم ما سنگـیـم و از دعـات زُمـرد شدیم ما کردی نگـاه و مـرد تهـجّـد شـدیم ما فطرس که نه کنار تو هُدهُد شدیم ما بـا اشـتـیـاق دام تـو یا زیـن الـعـابـدین مهر غلامی پدرت بر جـبین ماست حُبُّ الحسین روز قیامت نگین ماست شه بانوی مجلـل شورآفـرین ماست نامش شرافـت همۀ سرزمین ماست ایـران فـدای مام تو یا زیـن الـعـابـدین نخل بهشت از رطبت بوسه میگرفت جبریل از نماز شبت بوسه میگرفت سجاده نیز از لقـبت بوسه میگرفت آنقدر حسین از دولبت بوسه میگرفت جـانـم به این مـقـام تو یا زین العـابدین نزدیک ذات، جای سجودت مشخص است بالای ساق عرش عمودت مشخص است یکپارچه علیست وجودت، مشخص است زهرا در این قیام و قعودت مشخص است حـق کرده احـتـرام تو یا زین العابدین ذکر عروجِ حلقۀ رندان صحـیفهات شد روشنایی شب ایـمان صحیفهات نهج البلاغه ایست فروزان صحیفهات شد خط به خط برادر قرآن صحیفهات دارد شکـر کـلام تو یا زیـن الـعـابـدین کیسه به دوش شب به شب مهربان شهر آه ای یتیم دوست خرما و نان شهر آقـای دوسـتـان خـدا ای امـان شهـر ابری شده است بار دگر آسمان شهر بـا سـجـدۀ غـلام تو یا زیـن الـعـابـدین مشتاق بوسه بر رخ ماه تو زینب است ازاین به بعد پشت و پناه تو زینب است یک اربعین تکیه گاه تو زینب است وقتی علم به دوش سپاه تو زینب است شد اسـتـوار گـام تـو یا زیـن العـابـدین کشتی عشق را تو به ساحل رساندهای با دستهای بسته اگر خطبه خواندهای ابن زیـاد را سر جـایـش نـشـانـدهای کاخ یزید را تو به خاری کشاندهای احسنت بر قـیـام تو یا زیـن الـعـابـدین آویـز دست مـادر من نـذر مـرقـدت دو گـوشوار دخـتر من نذر مرقدت فرشی که هست در بر من نذر مرقدت چیزی نـداشتم سر من نذر مرقـدت قـبـر بـدون بـام تـو یـا زیـن الـعـابـدین شاید دوباره صحن و سرایی درست شد بین مـدیـنه نـیـز بـنـایـی درست شد یک گـنـبد امام رضـایی درست شد آخر ضریح های طلایی درست شد آنجـا به احـتـرام تو یا زیـن الـعـابـدین با مـا ز دردهـای شب قـافـلـه بـگـو از زخـم گـردن و اثـر سلـسـله بگو از خـار و پـا و سوخـتن و آبله بگو از طرز خـندههای بـد حـرمـله بگو دور و بر خـیـام تو یا زیـن الـعـابـدین با تو حدیث کرب وبلا ترجمه شد و دانـه به دانـۀ شـهـدا تـرجـمـه شد و با یک حصیر مرثیهها ترجمه شد و جـسـم مُـرمّـل بـدمـا تـرجـمـه شد و با اشک صبح و شام تو یا زین العابدین |